صباویژن

کاربرانی که عبارتی را در یک کادر جستجوی آنلاین وارد می‌کنند و کلید اینتر را می‌فشارند تا نتایج حاصله را مشاهده کنند، نیازی دارند و خواسته‌ای.

آنها پرسشی دارند که به دنبال جواب آن هستند؛ کالا یا سرویسی می‌خواهند که بدان نیاز دارند.

آنها به دنبال چیزی هستند که گمان می‌کنند برای یافتنش، بهترین راه همان جستجوی کلیدواژه‌هایی است که در کادر تایپ کرده‌اند.

شما به عنوان یک وب‌مستر یا یک بازاریاب باید با این کلیدواژه‌ها کمابیش آشنا باشید.

دانستن این که کاربران و مشتریان بالقوه با جستجوی کدام لغات و عبارات، از سایت شما سر در می‌آورند بسیار مهم است، زیرا با شناسایی این کلیدواژه‌ها و برنامه‌ریزی درست بر آنها می‌توانید ترافیک سایت‌تان را تا حد چشمگیری ارتقاء دهید.

اما چگونه می‌توان به این هدف دست یافت؟

در این نوشتار چند راهکار برای شناسایی و انتخاب بهترین کلیدواژه‌های مورد استفاده در کمپین‌های بازاریابی آنلاین ارائه می‌گردد:

1. از طوفان فکری استفاده کنید

طوفان فکری (Brainstorming) یک تکنیک خلاقانه است که برای تولید تعداد زیادی ایده یا راه حل در مورد یک مساله به کار می‌رود.

در حین ایده‌پردازی نباید هیچ‌گونه پیش‌داوری درباره ایده‌ها بشود زیرا چنین چیزی یک مانع تلقی می‌شود؛ چرا که در طوفان فکری کمیت ایده‌ها مهم است نه کیفیت آنها.

حتی ممکن است برخی ایده‌ها، عجیب و غریب و نامانوس به شمار رود. مهم نیست. استقبال از ایده‌های غیرمعمول بخشی از طوفان فکری است.

اولین نقطه منطقی برای شروع این کار، اندیشیدن به آن دسته از کلیدواژه‌هایی است که با مشتریان شما، کسب و کار شما و به طور کلی صنعت و حرفه‌ای که در آن مشغول به کار هستید، ارتباط دارد.

در این مرحله خودتان – و کلیدواژه‌هایی که به ذهن‌تان می‌رسد - را ویرایش و حک و اصلاح نکنید.

از بروز اشتباه نترسید. بگذارید ایده‌های زیادی به ذهن‌تان خطور کند.

ویرایش و حذف اضافات را می‌توانید به مراحل بعدی موکول کنید.

در ضمن به یک یا دو کلیدواژه بسنده نکنید.

شما می‌خواهید تور وسیعی بیاندازید تا ماهی‌های زیادی در آن گرفتار شوند.

2. از ابزارهای طرف ثالث استفاده کنید

گام بعدی شما این است که نتایج به دست آمده از طوفان فکری را تقویت کنید.

این کار با استفاده از ابزار «پیشنهاد کلیدواژه» که گروه‌های ثالث ارائه می‌کنند، صورت می‌گیرد.

به عنوان مثال، گوگل و بینگ (جستجوگر مایکروسافت) چنین ابزاری را در اختیار شما قرار می‌دهند.

کافی است کلمه مورد نظرتان را در این ابزار تایپ کنید تا لیستی از اصطلاحات و عبارات مرتبط در اختیار شما قرار گیرد.

البته در این فرایند دو نکته را از یاد نبرید:

اول این که دید آنها (یعنی شرکت گوگل و مایکروسافت در مثال فوق) به این کار بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.

دوم این که این روش یک سازوکار ماشینی است لذا کلمات ارائه شده ممکن است ناقص، گمراه‌کننده و یا حتی کاملاً اشتباه باشد.

بنابراین پیشنهاد می‌شود شما چند ابزار را با هم مورد استفاده قرار دهید.

3. با کلمات مترادف، لیست‌تان را طولانی‌تر از قبل کنید

در این مرحله شما باید لیستی از کلیدواژه‌های مترادف تهیه نمایید.

اینها در واقع لغات و عباراتی هستند که می‌توانند همگی یک مفهوم واحد را به ذهن برسانند.

4. موارد تکراری را حذف کنید

پس از اتمام مرحله قبل، به لیست کلیدواژه‌های‌تان – که اکنون احتمالاً بزرگ و طولانی شده است – نگاهی بیاندازید و عبارت تکراری را از آن حذف نمایید.

5. کلیدواژه‌های ضعیف را نیز کنار بگذارید

دوباره نگاهی به لیست بیاندازید.

آن دسته از کلمات کلیدی را که گمان می‌کنید با کمپین‌های تبلیغاتی و کسب و کار شما چندان مرتبط نیست، حذف نمایید.

یکی از مزیت‌های این کار آن است که شما در آینده مجبور نخواهید بود با یک لیست طولانی که بخش‌هایی از آن زاید است و ناکارآمد، سر و کله بزنید.

اگر به کلمه‌ای برخوردید که نمی‌دانید برای شما مفید است یا خیر، کافی است آن را در یک جستجوگر اینترنتی کاوش کنید و به پاسخ‌های طبیعی (Organic) که بر می‌گرداند دقت نمایید.

اگر این پاسخ‌ها ارتباطی با کسب و کار شما ندارد، در واقع دستور حذف آن کلیدواژه از لیست شما صادر گشته است.

منبع: برداشت آزاد از سایت entrepreneur.com